جدول جو
جدول جو

معنی کم گشتن - جستجوی لغت در جدول جو

کم گشتن
(رَ دی دَ)
کم گردیدن. کم شدن:
کم نخواهد گشت دریا زین کرم
از کرم دریا نگردد بیش کم.
مولوی.
ز قدر و شوکت سلطان نگشت چیزی کم
ز التفات به مهمان سرای دهقانی.
(گلستان).
به مرگ خواجه فلان هیچ کم نگشت جهان
که قایم است مقامش نتیجۀ قابل.
سعدی.
و رجوع به کم شدن و کم گردیدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گم گشتن
تصویر گم گشتن
گم شدن، ناپدید شدن
فرهنگ فارسی عمید
(سُ مَ دَ)
گم شدن. گم گردیدن. معدوم شدن. مفقود شدن:
روز گم گشتن فرزند تقادیر قضا
چاه دروازه کنعان به پدر ننماید.
سعدی (صاحبیه).
ربنا انا ظلمنا گفت و آه
یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(رَ نِ / نَ دَ)
کل شدن. کچل شدن. بی مو شدن سر:
دید پر روغن دکان و جاش چرب
بر سرش زد گشت طوطی کل ز ضرب.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(بِ عَدَ دَ)
خم شدن. منحنی شدن. کج شدن، دولا شدن. دوتا شدن. رکوع کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
مفقود شدن، از راه خود به بیراهه افتادن: راستی موجب رضای خداست کس ندیدم که گم شد از ره راست. (گلستان)، ضایع شدن تباه گشتن، نابود گشتن، یا گم شو، دور شو از نظرم غایب شو، دشنامی است که بدان رفتن مخاطب را خواهند: دختره بی شرم برو گم شو میخواهی لک روی دخترم بگذاری ک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرم کشتن
تصویر کرم کشتن
کشتن و نابود کرن کرم، دستبازی و ملاعبه با معشوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامل گشتن
تصویر کامل گشتن
کامل گردیدن: هنگتیدن رسا گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمی گشتن
تصویر غمی گشتن
غمگین شدن اندوهناک گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رد گشتن
تصویر رد گشتن
قبول نشدن، مردود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در گشتن
تصویر در گشتن
اعراض نمودن، ابا نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم گرفتن
تصویر کم گرفتن
کم گرفتن کسی را. ترک کردن وا گذاشتن نادیده انگاشتن: (کم او کیر)، (باضافه)، کم ارزش تلقی کردن، حقیر شمردن کوچک دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گم گشتن
تصویر گم گشتن
((~. گَ تَ))
گم شدن، گم گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
بخسٍّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
Understate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
sous-estimer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
sottovalutare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
subestimar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
untertreiben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
nie doceniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
преуменьшать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
недооцінювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
subestimar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
কম মূল্যায়ন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
کم سمجھنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
onderschatten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
ประเมินต่ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
kudharau
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
küçümsemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
過小評価する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
低估
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
과소평가하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
meremehkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
कम आंकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
להמעיט בערך
دیکشنری فارسی به عبری